نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

روزهای آخر مدینه


روزهای آخر مدینه است. روزهایی با گرمای بالای ٣٢ درجه در اردیبهشت که پوشش سفید دشداشه بر تن عربها را توجیه پذیر میکند. باد گرمی که روز و شب نمی شناسد و پوست را نوازشی از جنس لوار دارد.

همه اینها باعث نمی شود که عرب هاس سنی روزی پنج بار برای نماز به مسجد نیایند و بعد هر نوبت نماز میت نخوانند. 

نماز های جماعت که با سنی ها می خوانی باید مواظب اتفاق های غیر معمول باشی. مثلا خواندن سوره ای که سجده سهوی دارد. ناگهان همه وسط سوره دوم نماز که به جای همان قل هو والله خوانده میشود به سجده می روند . و تو مات و مبهوت سجده می کنی. تا پایان نماز به داستان فکر می کنی تا اینکه یادت می اید ماجرا از چه قراره...

همه فروشگاهها در وقت نماز از فروش دست میکشند. حتی اگر از تشنگی هلاک شوی فروشنده ای پیدا نمی شود. البته در این احترام به نماز عربهای بازاری و تعطیلی کسب و کارشان ترس از شرطه های سعودی هم بی تاثیر نیست. 

خیابان های مدینه پر شده از زائر هایی که در لابلای ساختمان های ١٠ طبقه می لولند. ساعت اذان از هر خیابان شبیه سیل مردم به سمت مسجد پیامبر میروند. آنقدر این اتفاق تکرار می شود که می پنداری مستند تلویزیونی در حال ساخته شدن است. 

همهی ساختمان های بلند اینجا هتل هستند. در هر خیابان ختما هتلی پیدا می کنی که در اختیار ایرانی هاست. اما به جز حرم و هتل ها ایرانی ها مقصد دیگری هم دارند. بازار مدینه از کیسه زائران ایرانی روزگار می گذراند. اجناس چینی مطابق به سلیقه مسلمان ها ساخته شده و عرضه می شود. فروشگاهها و دست فروش هایی که همه چیز را با هم می فروشند. از ساعت و موبایل و دوربین و اسباب بازی گرفته تا پیرهن و پارچه و تسبیح و زیورالات و البته کلیپس!!!

فروشنده های سیه چرده که تبلیغ واکس محسوب می شوند با لب های درشت ور آمده و پاهای پینه زده در لباسی از دش داشه عربی کاملا به فارسی مسلط شده اند.

آنها فروشنده های خوبی نیستند اما بنداز های حرفه ای شده اند. اینجاهمه اجناس چینی ست . همه برند های معروف در شمایل بدل عرضه می شود. هیچ نظارتی بر قیمت ها نیست و نسبت به آگاهی خریدار انداخته می شود. وقتی که از فروشنده تقاضای دیدن کالایی را از نزدیک داشته باشی کار تمام است. عرب بعد از دیدن کالا طاقت شنیدن نه تو برای خرید را ندارد. از کوره در میرد!!! .... بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
 
ادامه مطلب ...

عربستــــــان و عجایب هزارگانه اش

مسابقه دزد و پلیس بین ارشادیون و شرطه های سعودی با مسلمانان شیعه در تمام ساعت های عبادت در جریان است. شیعیان که خلفای راشدین را بر حق نمی دانند از هر فرصتی برای توسل و زیارت ائمه استفاده می کنند. شرطه ها هم مداوم در حال تذکر و یا توسل به زور برای برهم زدن مناسک آنها هستند. تازه وقتی که خواندن زیارت شکل دسته جمعی باشد موضوع وخیم تر می شود. اینجا قوانینی دارد که باور کردنش سخت است. حتی برای یک ایرانی که در سروکار داشتن با قوانین عجیب عادت دارد.

شرطه ها یکی از زائران ایرانی را به علت اینکه در هنگام سجده لباسش بالا رفته و قسمتی از بدنش بیرون زده بود را در حالت سجده دستگیر کردند. تعجب می کند اما هنوز زود است تا شاخ در آوردن !!!جالبتر اینکه برای این اتفاق ساده هر بار یک حکمی صادر می شود . 

در دست داشتن همزمان قرآن و کفش توهین محسوب می شود .یا اینکه در مقابل آرامگاه حضرت محمد (ص) کفش هایت در دستت باشد و سهوا یا عمدا دستت را بالا ببری . گذاشتن قرآن بر روی فرش مسجد جرم است و آنها می توانند دستگیرت کنند.

ارتباط با اتباع کشور های دیگر از موارد حساسیت زا در عربستان است . در صورتی که با تبعه یک کشور دیگر هم صحبت بشوی و یا اینکه مشخصات ارتباطی رد و بدل کنی و متوجه بشوند با شما برخورد می شود.

انداختن آب دهان بر روی زمین در اماکن مقدس از دیگر مواردی ست که جرم تلقی می شود.

 زائران ایرانی نمی دانم از سر زیبایی ( که عمدتا زیبایی من در آنها نمی بینم) یا هر دلیل دیگری لباس عرب ها را اینجا خریده و به تن می کنند. به شکلی که هنوز ساعاتی از ورودمان به مدینه نگذشته بود که تعدادی از دوستان به لباس بلند بالای عربی که بیشتر سفید هستند مزین شدند. 

این لباس ها هم در برخی موارد دردسر آفرین بودند. تصور ایرانی ها از لباس عربی این است که زیر این لباس جامه دیگری نباید به تن کرد. که تصور درستی هم هست. عرب ها به دلیل حضور مداوم در هوای بسیار گرم منطقه این لباس را استفاده می کنند. اما ایراد آنجاست که لباس خود اعراب از کیفیت بالایی برخوردار هست . آنچه زوار ایرانی از دست فروش ها به قیمتی نزدیک به ۱۰ هزار تومن می خرند دست پرورده برادرای چینی بوده و کیفیت که هیچ ضخامت هم ندارد. باید خودتون حدس زده باشید که چه اتفاقی می افتد !!! دوستای ایرانی در حالی که لباس عربی به تن دارند در خیابان های مدینه جولان می دهند و از همه جا غافل که کل آبادی زیر لباس در صحن علنی قرار گرفته!! و چه موضوعی برای شرطه از این جذاب تر که یک ایرانی عورتین خود را در قامت لباس عربی به تصویر کشیده است. آنها مجرم بدن نما را دستگیر و به بهانه کشف حجاب به اداره پلیس میبرند..... بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

 

ادامه مطلب ...

مدینه مسجد النبی


ساعت به وقت محلی ١٠ شب بود که به هتل جوهرالرشید رسیدیم. هتلی در١٠ طبقه که در ٣٠٠ متری مسجد النبی قرار دارد. تمام هتل در اختیار حج دانشجویی ایران است. هر طبقه یک کاروان. در اتاق ٧٢١ که در طبقه هفتم قرار داشت مستقر شدم. در لابی مدیر ثابت هتل ( هتل های محل استقرار زوار دارای یک مدیر ثابت هستند)که از طرف سازمان حج و زیارت  منصوب شده اند نکاتی را تذکر داد. مواردی از ساعت سرو غذا و اینترنت و رفت و آمد به مسجدالانبی و ... 

حوالی ساعت ٣:٣٠ صبح بود که از طرف روحانی کاروان همه ی زوار بیدار شدند. تنها ارتباط شرایط خواب و بیداری اینجا با شرایطم در ایران در ٣:٣٠ است . با این تفاوت بزرگ که در ایران هر شب تا ٣:٣٠ بیدار بودیم  و اینجا از ٣:٣٠ بیدار می شدیم.

نماز را در مسجد الانبی به جماعت با سنی ها خواندیم. اختلاف های نماز شیعه و سنی در نوع خودش جالب بود و تازگی داشت. سکوت های بعد از رکوع ، نداشتن قنوت ، آمین گفتن بعد از حمد و ... 

اختلاف بر سر محل سجده هم باعث شده بود جماعت شیعه کاملا از بقیه جدا بیفتند. بایست جایی به نماز می ایستادیم که جنسی از سنگ بود . سنی ها اجازه استفاده از مهر نماز را نمی دادند . 

بعد نماز هر روز نماز مستحبی میّت می خواندند . هر روز صبح بعد نماز برای ساعاتی محدود درب های قبرستان بقیع را باز می کنند تا وزار بتوانند آنها را زیارت کنند . شرطه های عربستانی و برخی که ارشادی نام داشتند از هرگونه زیارت خوانی و تجمع جلوی قبور ائمه شیعه جلوگیری می کردند. کتاب های زیارتنامه را گرفته و دور می انداختند. روی روحانی های ایرانی بیشتر حساسیت داشتند. در ٢ مرحله به روحانی کاروان ما تذکر دادند و در نهایت کتاب های ادعیه اش را گرفتند. آنها هرگونه توسل به ایمه برای کسب حاجت را شرک می دانند. و جمله الموت و خلاص را مدام تکرار می کردند. بر تابلوهایی برای توجیه کارشان روایاتی از پیامبر اسلام آورده بودند. از ورود خانم ها به صورت کلی جلوگیری می کردند. خانم های ایرانی از نرده های غربی قبرستان  محوطه بقیع را تماشا می کردند. دیدن قبرستان بقیع با فشار شرطه های سعودی انجام شد. 

مسجد الانبی که حالا بعد گذشت سالها توسعه پیدا کرده در شرق مدینه قرار دارد. 

مدینه هجرتگاه پیامبر و مرکز تاسیس حکومت اسلامی و نام اورترین شهرهای اسلامی بعد از مکه است. در قران و سنت پیامبر مردم شهر مدینه را انصار می گفتند. 

مسجد النبی بعد از مسجد الحرام مشهورترین مسجد در تاریخ اسلام است. مساحت مسجد النبی حدود یکصد هزار متر میرسد. اما در زمان پیامبر این مسجد توسط ایشان و در کنار منزل وی در مساحتی محدود بنا شده بود. 

زمانی که پیامبر رحلت کرد امیرالمومنین حضرت را در همان جایی که از دنیا رفته بود به خاک سپرد. هم اکنون هنگامی که از درب شرقی خارج می شویم قبر پیامبر مشخص است. قبر عمر و ابوبکر خلفای راشدین نیز در منزل پیامبر است. 

آن سوتر منبر رسول اکرم (ص) قرار دارد. البته منبر فعلی بعد از فوت ایشان ساخته شده و با آنچه که زمان پیامبر بوده متفاوت است. 

ستون های مسجد هشت عدد هست که هر کدام داستانی دارد. خانه های همسران پیامبر که به صورت حجره هایی بودند در سه طرف شمال ، جنوب و شرق مسجد قرار دارند. خانه فاطمه و علی نیز پشت خانه عایشه قرار داشته است. که یک در آن به کوچه و دیگری به داخل مسجد باز می شده . هم اکنون درب خانه فاطمه بسته است. در برخی روایات آمده که فاطمه نیز در منزلش دفن شده است. 

ارشادیون و شرطه های عربستان به شدت مراقبت می کنند کسی زیارت یا توسلی نخواند. آنها با هرگونه تبرک یا لمس در و دیوار خانه پیامبر وسایر مکانهای مقدس مسلمانان مشکل دارند و با این موضوع اصلا کنار نمی آیند. 


عربســـــــتان سکانس اول

ساعت رسمی عربستان ١ ساعت و نیم نسبت به ایران عقب تر است. هواپیما که برای نشستن ارتفاعش را کم می کرد می شد حجم ساخت و ساز های در حال انجام را دید.
 پل ها و اتوبان های چند طبقه سیمانی حوالی فرودگاه نشان از بودجه ساخت وساز بالا داشت. 
فرودگاه عبدالعزیز جده در حالی که شمایل مدرنی داشت اما سقف و نمای آن برگرفته از معماری اسلامی بود. در ورود به جده اولین شهر سعودی می شد به آسانی متوجه شد که حکومت عربستان توجه ویژه ای به نگه داشتن معماری تاریخی مذهبی خود دارد. انتظار تازه ای در راه بود. برای بررسی مدارک ورود به عربستان بایست مدتی منتظر می شدیم. زمانش هم مشخص نبود. چند عرب کت شلوار پوش که کراوات های شبیه هم به گردن داشتن به استقبال کاروان آمدند. اما با کسی صحبت نکردن. چند جمله ای بین خودشان رد و بدل شد و از سالن بیرون رفتند. ریس کاروان از حرکت آنها و تجربه سالها کار در کاروان های مختلف متوجه شد که باید منتظر بمانیم. آقای تقدیسی که دکتر صدایش می کنیم از سال ۶۴ مدیر کاروان های حج است. .... بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب ...