نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

اندر حکایت خرید یک هویت

سال گذشته و بعد از فراز و نشیب های فراوان ( که قسمت فرودش می چربید) سرانجام تیم مس کرمان عطای لیگ برتر را به لقایش بخشید و میهمان اتوبوس سقوط شد. از همان اواخر فصل حرف بر سر بازگشت مس به لیگ برتر با راههای غیر ورزشی مطرح شد. از افزایش تعداد تیم های لیگ برتری گرفته تا این روزها که خرید امتیاز تیم لیگ برتری هست.

صداهای متفاوتی از باشگاه شنیده می شود. گاهی به نعل می زنند و گاه به میخ. مدیر عامل موضع مشخصی ندارد . زمانی از هزینه کرد در زیر ساخت ها می گوید . در جایی مذاکره برای خرید را تایید می کند.

داستان خرید امتیاز تیم لیگ برتری در سالهای پیش برای استانهای دیگر هم رخ داده است.  رایزنی های غیر فوتبالی از سوی سیاسیون همیشه در این ماجرا حرف اول را میزند. در همه سالهایی که این پیشنهاد ها مطرح می شوند اهالی فوتبال مخالفت خود را اعلام کرده اند. ماجرا تا آنجا بالا گرفت که در پربیننده ترین برنامه تلویزیون به نظرسنجی گذاشته شد و 91 درصد مخاطبین برنامه نود به انتقال تیم ها به استان دیگر پاسخ منفی دادند. اما آنچه مسلم است گوش شنوایی نیست.

جدا از چرایی سقوط مس که در رسانه ها بارها به آن پرداخته شده این انتقال امتیاز چه نفعی برای استان ها دارد؟ برخی از مدافعین این خرید ها از تاثیر گذاری این حرکت بر کاهش آمار اعتیاد و بالا رفتن امنیت و ... می گویند. اما در مقابل ترازوی ایراداتی که بر این تصمیم غیر ورزشی وارد است کاملا به سمت منتقدین سنگینی میکند.آیا در واقع این انتقال ها می تواند به ایجاد زیرساخت ها کمک کند؟یا موجب شکوفایی استعدادی در استان مقصد شود؟ چه کسانی بیشترین نفع را از این انتقال می برند؟ آیا بازیکنان بومی در حد لیگ برتر مثلا استان کرمان روی زمین مانده اند؟ بررسی سابقه این انتقال ها در سالهای گذشته چه می گوید؟ مساله ریشه تاریخی تیمی مانند راه آهن کجای این تحلیل ها مغفول مانده است؟

پر واضح است که سیاسیون دنبال کننده طرح خرید امتیاز راه آهن به نیت کسب محبوبیت در استان خود قدم در این راه گذاشته اند و البته بهانه هایی چون فوتبال استان و غیره را دستاویز دلایل خود قرار داده اند.

اما محل تناقض است  که کسانی که ندای بیت المال را در محافل رسانه ای  سر میدهند امروز بانی این شوند که 13 میلیارد تومان سرمایه کشور که از بخش عمومی تامین می شود بابت خرید امتیازی پرداخت شود که تا چند ماه پیش صاحب آن بودند و با ناکارآمدی از کف شان رفت.

از طرفی باشگاه مس کرمان با پشتوانه مالی مناسب خود پیش از ثابت کرده است که توانایی حضور در لیگ برتر و حتی آسیا را دارد. از همه جالبتر اینکه همین مجموعه همزمان در یک دوره شاهد 2 تیم در لیگ خیلج فارس بوده است.  نکته قابل توجه و تفکر آنجاست که پول حاصل از فروش راه آهن بایستی بابت بدهی های آقای زنجانی لحاظ شود  که در صورت خرید این باشگاه لیگ برتری توسط مس کرمان عملا این دولت هست که با درآمد خود بخشی از بدهی زنجانی را به خودش پرداخت می کند!

تاثیر گذاران فوتبالی هیات فوتبال کرمان در اظهار نظری مس کرمان را برند ورزش استان لقب داده اند که البته اینگونه است و در ادامه راه بازگشت این برند به استان را خرید امتیاز تیم تهرانی می دانند ! بایست در پاسخ این دلسوزان گفت برند حاصل یک پروسه زمان بر بوده و در گذشت زمان و مدیریت صحیح و هدفمند ساخته می شود . برند هویت مجموعه را نشان میدهد .آیا کسی یا گروهی را سراغ دارید که هویت خود را خریده باشند؟ برند یا هویتی که اجاره ای یا خریدنی باشد دیری نمی پاید که از درون دچار فروپاشی می شود.

چه بهتر اینکه سیاست گذاران مس و تصمیم گیران استان کرمان به جای فکر کردن به مقبولیت یک شبه به دنبال نامی ماندگاردر ورزش این استان کویری باشند. با سرمایه گذاری واقعی و کارشناسانه در ورزش پایه کرمان موجب ظهور نوابغ ورزشی شوند . همانگونه که همگان مشکل اصلی را که تیم های پایه و زیر ساخت است  را می دانند برنامه مدونی برای ارتقاء این مهم تدوین و اجرا کنند .

از سویی تیم مس هم با تلاش مجدد و حمایت همه جانبه مردم و مسوولین مسیر فوتبالی را برای رفتن به لیگ برتر طی نماید . حرکت متناسب در این 2 مسیر می تواند آینده فوتبالی کرمان را به سواحل آرامش و شکوفایی برساند.

امید می رود باب این انتقال های غیر فوتبالی به گونه ای بسته شود که تا شاهد هدر رفت سرمایه و انرژی نشده و به بی اعتمادی مردم به سیستم های تصمیم گیر نباشیم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.