نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

خطر «داعش» در دنیای مجازی


طالبان،القاعده،تکفیری ها،داعش و…اینها نام های آشنای دهه ی اخیر هستند. اسامی که جنگ و خونریزی را به یاد می آورند. 

اما این آخری حکایت دیگری دارد. «دولت اسلامی عراق و شام» با نام اختصاری « داعش».

 داعش در زمان اعلام خلافت در عراق و سوریه اقدام به تولید خبر و گزارش در اینترنت، تهیه فیلم‌های تبلیغاتی و حتی فروش تی‌شرت‌هایی با آرم «داعش» و تبلیغ گسترده آن در فضای مجازی در سطح دنیا کرد. استفاده و چاپ نقشه جهان، عبارات «الدولة الاسلامیة»، «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» بر روی پیراهن‌ها و تی‌شرت‌ها یک نمونه دیگر از این کارهاست. این تیشرت‌ها با آرم گروه تروریستی «دولت اسلامی عراق و شام» در برخی فروشگاههای ترکیه و کشورهای جنوب شرق آسیا دیده شده است. در این نوشته سعی داریم به استفاده داعش از فضای مجازی بپردازیم.


طالبان و رسانه

طالبان شاید به عنوان سرشناس ترین گروه تروریستی برای ما شناخته شده باشد. رهبران طالبان به صورت مشخص از رسانه خصوصا تلویزیون و سینما اعلام انزجار داشتند. عدم اعتقاد آنها به رسانه ها باعث شده بود که اخبار و اطلاعات فعالیت آنها توسط رسانه های دیگر جهان کشف و مخابره شود. در موارد معدودی رهبر طالبان در ویدئویی اختصاصی پیامی را به جهانیان می فرستاد. در بیشتر این پیام ها سعی می کردند که محل و زمان ویدئو مشخص نشود. همچنین در دیگر فعالیت های رسانه ای خود ضمن ارسال ایمیل به یکی از رسانه های معتبر خبر مسولیت انفجار ها را بر عهده می گرفتند. این همه آنچه بود که طالبان بر بستر اینترنت دنبال می کرد.


داعش خطرناک تر از بقیه

گروهک تروریستی داعش از همان ابتدای آغاز کار و شروع جنایت های وحشیانه اش از اینترنت و شبکه های اجتماعی به عنوان رسانه برای ایجاد رعب و وحشت و جذب مخاطب به خوبی استفاده کرد.آنها می دانستند که تنها مبارزه با تجهیزات جنگی کارساز نیست. از همین رو جنگ گرم و نرم را با هم جلو بردند. این گروه ۹۰ هزار صفحه از شبکه اجتماعی به ویژه صفحاتی در فیسبوک و توئیتر را به خود اختصاص داده است. داعش وزارت رسانه و اطلاع رسانی دارد که محمد العدنانی وزیر آن است. العدنانی با حکم ابوبکر البغدادی به این سمت منصوب شده است. 

با اینکه استفاده از تکنولوژی میان سلفی و تکفیری منع و حرام دانسته شده اما این گروهک تروریستی در مقایسه با همتایان تکفیری خود، بیشتر از ابزارهای رسانه ای بهره برده است. فعالیت‌های رسانه ای این گروهک تروریستی پیش‌تر در شبکه اجتماعی توییتر انجام می گرفت.

اعتقاد سیاستگذاران «داعش» به شبکه های اجتماعی چند منظور را دنبال می کند. ایجاد رعب و وحشت در میان مخالفان و مردمی که در جغرافیای تحت تصرف داعش هستند ، اولین هدف داعشی ها است. در قدم دیگر گردانندگان این گروه با تبلیغات دروغین سعی بر جذب نیرو از سراسر جهان دارند. 

برای نمونه در جنوب هند تحقیقات درباره پیراهن‌های دارای آرم داعش که شماری از جوانان با آنها عکس انداخته و سپس در فیس بوک منتشرکردند، مشخص کرد فرد اصلی یک حامی فعال این گروه است که سعی می‌کرده مغز جوانان مسلمان هندی را برای جنگ در عراق شستشو دهد.

این گروه از اینترنت به عنوان ابزاری برای تبلیغ و پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کند. بر طبق گزارش‌ها، از زمانی که حملات نظامی این گروه شروع شده، تعدادی حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر و فیسبوک ایجاد شده که ادعا می‌کنند «نماینده داعش در عراق و سوریه» هستند و به منتشر کردن اخبار، تصاویر و فیلم‌های مرتبط با این گروه می‌پردازند که بعضاً به زبان‌هایی از جمله فرانسوی و انگلیسی هستند. البته این حساب‌ها به صورت رسمی از طرف داعش تأیید نشده است. تعداد قابل توجهی از این پیام‌ها، از کشورهایی همچون کویت، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس منتشر شده است. «توئیتر» پایگاه مجازی اصلی داعش برای ترویج فکر خود به حساب می آید.


جنگ اینترنتی

کارشناسان اعلام کردند سرعت و حجم گسترده تبلیغات گروه داعش در فضای اینترنتی چالشی جدی محسوب می شود به ویژه برای کشورهایی که از توانایی کافی برای نشان دادن واکنش سریع به این تبلیغات برخوردار نیست.

جی ام برگر کارشناس موسسه بروکینگز اعلام کرد داعش برای انتقال پیام هایش در اینترنت می تواند بر « شمار گسترده ای از افراد » تکیه کند که 150 بار در روز از شبکه توییتر برای پیام رسانی استفاده می کنند. هر چند روزانه تعداد زیادی از حساب های کاربری «داعشی ها» مسدود می شود، اما این گروه توانسته افراد زیادی را از سراسر دنیا جذب اندیشه های خود کند. به نحوی که تا کنون آمار دقیقی از نیروهای داعشی در اختیار نیست.

جستجوگران لایکــــ چگونه فکر می کنند؟


پسندیده شدن. مساله این است. لذتی که در سالهای اخیر زیر زبان آدم های معمولی هم مزه کرده است. پسندیده شدن پیش از این تنها به هنرمندان ، ورزشکاران و چهره های معروف بازار سیاست تعلق داشت . اما تولد رسانه های نوین بازی آدم مشهور ها را به هم زد. رسانه های جدید تر از جدید در کمتر از یک روز می توانند چهره مشهور بسازند. کافی ست حرکت ناخودآگاه و یا خودآگاه تو مقابل دوربین یک شهروند کنجکاو قرار بگیرد. کار تمام است . دیده می شوی، کپی می شوی و به هزاران گروه و صفحه فرستاده می شوی. برای شهرت کافی ست در سن یک نوجوان دبستانی باشی که تعریف «شیب دار» به ذهنت نرسد.معلم از دستپاچگی تو ویدئو تهیه کند و کار تمام است . فضای مجازی آدرس خانه تک تک انسان های سالهای اخیر است. تو آنقدر معروف می شوی که «شیب دار» گفتنت همه را می خنداند.در این گزارش سعی داریم سراغ صفحاتی برویم که برای پسندیده شدن تلاش می کنند. سوداگران شبکه مجازی که برای هر لایک گل از گل شان می شکفد. 

فیس بوک چه داشت؟
«فیس بوک» را شاید بتوان جزء مهم ترین اتفاقات یکصد سال اخیر حیات بشر و یا پیشرفت تکنولوژی دانست . شبکه ای که با خلاقیت یک آمریکایی به دنیا آمد. «مارک زاکربرگ» و دوستانش در دانشگاه «هاروارد»توجه جهانیان را به خود جلب کردند. دنیا کوچک شد. آدمها به هم نزدیک شدند. ارتباطات قوت گرفت . دهکده جهانی «مک لوهان» محقق شد. دولت هایی با قدرت همین شبکه اجتماعی به خطر افتادند. بهار عربی وزیدن گرفت.دیپلماسی پیرهنی تازه به تن کرد. آدرس ها از دنیای واقعی به دنیای مجازی کوچ کردند. اتاق های گفتگو( چت روم ها) جان تازه ای گرفتند. اعضای فیس بوک توانستند دوستانی که سالها از آنها خبر نداشتند را پیدا کنند. داشتن دوست بیشتر حالا ارزش بیشتری دارد.تعداد «فرند» ها حرف آخر را می زند.  کسانی که تا دیروز در گوشه ای بیکار بودند حالا از نان و آب خود می زنند تا بیشتر در فیس بوک وقت بگذرانند. خطر اعتیاد به اینترنت جدی تر شد. در کنار همه اینها این ارزش فیس بوک ، این شرکت خصوصی آمریکایی ست که بالا می رفت. حالا مردم در فیس بوک بودند. متن های یکدیگر را می خواندند و به آن واکنش نشان می دادند. با لایک کردن  تصویر ، ویدئو یا متن دوستشان در خوشحالی او سهیم بودند. این فیس بوک بود که محبوبیت را می سنجید. هنرمندان با همه قوانین دست و پا گیر دولتی راهی جزء سفر به فیس بوک نداشتند.مخاطبان آنها به فیس بوک رفته بودند. حساب کاربری رایگان ، دسترسی ساده با وجود فیلترینگ ، لذت بخش بودن فضای غیر رسمی همه و همه ابتدا مردم جهان و در ادامه ایرانیان را به فیس بوک فرستاد.

صفحات پرمخاطب
بعد از ورود به فیس بوک «یوزر» می تواند برای هر موضوعی که علاقه مند هست ، صفحه بسازد. در خارج از ایران این صفحات توسط کارخانه ها ، برند های معتبر و اشخاص مشهور به منظور تبلیغات و ارتباط با مخاطب ساخته می شد. اما در ایران بیشتر صفحات پیرامون  سرگرمی های مجاز و غیر مجاز شکل گرفت . نه اینکه در کشور های دیگر از این خبر ها نیست ، بلکه به نظر می رسد ماموریت فیس بوک در ایران دچار تغییر شده بود. پیش پا افتاده ترین دلیلی که برای این موضوع از سوی کارشناسان ارایه می شود، عدم فرهنگ سازی در خصوص شبکه های مجازی همزمان با ورود آنها به ایران است. وجود صفحاتی که در اصطلاح دنبال لایک می گردند دلیل بر این نیست که صفحات مفیدی شکل نگرفته است . در ادامه به تعدادی از این صفحات به قولی بی خود و بی جهت سری میزنیم.

هیچ چیز و همه چیز
محتوای صفحه بسیار ساده است و هیچ خط مشی سیاسی ، اجتماعی و حتی اقتصادی ندارد. به گفته امین ایده مطالب اتفاقات دم دستی اطرافشان است . به همه چیز به دید سرگرمی نگاه می کنند نه بیشتر و اعتقاد دارند که فضا به قدر کافی تلخ است. باید دست از خشک و جدی بودن برداریم و کمی بخندیم. تقریبا پستی در صفحه دیده نمی شود که اتفاقات سیاسی را دستمایه طنز قرار دهد . علتش را که از امین می پرسم ، می گوید:«آنهایی که کارتون کار می کنند یا تصویر سازی می کنند بیشتر به مسائل سیاسی می پردازند و جو سیاست زنده الان هم خوراک خوشمزه ای برای آنها فراهم می کند و کم کم مردم سیاست زده می شوند. ما سعی می کنیم نه به سیاست کار داشته باشیم ، نه مسایل اقتصادی و حتی اجتماعی. اما به همه چیز و همه هم کار داریم و سعی می کنیم اتفاقات روزمره خود را به زبان کارتون ساده روایت کنیم.

 
ادامه مطلب ...

سفرنامه ابیانه \ روستایی که دیگر باکره نیست

بیدار شدن در صبح زود را کمتر تجربه کرده بودم.آن هم چهار صبح! میدان ونک منتظر ما بود. هشتاد نفر که در یک نرم افزار پیام رسان از یک ماه قبل قرار گذاشته بودند تا با هم به مسافرت بروند. مقصد «ابیانه» است. روستایی در استان اصفهان. بیشتر هم سفر ها را نمی شناسم. حوالی ساعت شش صبح از تهران خارج شدیم. هر ۲ اتوبوس رنگی فسفری داشتند  که به سبز می زد. راننده ها لباس یونیفرم سفیدی به تن کرده بودند . بساط احوالپرسی در ساعت اول حسابی گرم بود. همان بوی معمول اتوبوس های ترمینال در فضای خودرو روی اعصاب رژه می رفت. ترکیبی از سیگار ،عرق و گرما.این موضوع تحمل را سخت تر می کرد. قدیم ترها اتوبوس های این شکلی خیلی ارج و قرب داشتند.

 صندلی جلو خانم میانسالی بود که با خواهر و دخترانشان آمده بودند. دختر یکی از همین خانم ها «لیدر» تور بود. من هم که با عباس و خانواده اش به مسافرت اضافه شده بودم در صندلی های میانه اتوبوس مستقر شدم. عباس شوخ است. مخصوصا در دورهمی ها. از همان شروع حرکت در راهروی اتوبوس ایستاده بود . صدای موسیقی از باند کوچکی که به همراه داشت به شکل بلندی پخش می شد. موزیکی که حرکات موزونی را هم به همراه داشت. عباس «لیدر» گروه را «لودر» صدا می کرد. سودابه هم همیشه با لبخند به شوخی های عباس جواب میداد. 

برای رسیدن به ابیانه باید از اتوبان قم می رفتیم. صبحانه را که از قبل آماده کرده بودیم در اولین توقفگاه حوالی ساعت هشت صبح خوردیم. حضور عباس در بین ما دلیل کافی برا صرف یک صبحانه با چاشنی خنده بود.گرما هر لحظه بیشتر می شد و از دریچه کولر اتوبوس نمی شد توقعی داشت. 

ساعت به حوالی یک ظهر رسیده بود . تابلوی نطنز را دیدم.از اتوبوس دیگر خبر می رسید که وضعیت گرما وخیم تر است. ضبط ماشین شان هم بر حسب اتفاقی که همیشه در اینگونه سفرها می افتد، خراب است.  نطنز ناخودآگاه ذهن را متوجه ظریف و داستان ۱+۵ می کند. اتوبوس راهش را به سمت راست جاده کج کرد و وارد جاده ای شد که ابتدای آن زده بود: روستای ابیانه ۳۰ کیلومتر.

بافت گیاهی بیابان اطراف جاده دیگر کویری نبود. رودخانه نصفه نیمه ای از میان بوته های سبز و درختان گز روان شده است. جاده حالا دیگر پیچ و خم پیدا کرده . سربالایی نفس اتوبوس فسفری را بریده بود. صبر مسافران هم به دقایق پایانی خود می رسید. هر چند عباس هنوز سراغ صندلیش نیامده و در راهروی ماشین مشغول اعمال خلاف شرع می باشد. جاده تپه های سنگی را بالا می خزید. دنده برگردان های آقای راننده هم تلاش بیهوده ای برای افزایش سرعت اتوبوس بودند. ساعت ۱۴ را نشان میداد که در ورودی روستا توقف کردیم. ظاهرا اتوبوس بعدی در راه جوش آورده و فعلا معطل هستند. 

با راهنمایی لیدر وارد روستا شدیم. ابیانه ، این آبادی دیرپا در ۴۰ کیلومتری شمال غربی نطنز و در ۲۲ کیلومتری غرب جاده نطنز کاشان با ارتفاع ۲۲۲۰ متر از سطح دریا قراردارد. روستای ابیانه در دره ای بکر و دست نخوره و سرسبز قرار گرفته است. روستایی با خانه های قدیمی که نشان از معماری ایرانی و اسلامی در هم آمیخته ای با نماهای کاهگلی قرمز دارد.زیر طاق هایی سفید و پنجره های مشبک زیبای چوبی که جلوه هایی از تاریخ در دل خود دارد.

در مورد قدمت روستا اختلاف نظر وجود دارد. گروهی ابیانه را هم عصر سیلک کاشان(۱) می دانند.گویش مردم ابیانه ریشه اوستایی دارد و ترکیبی از واژه های پهلوی ، اشکانی و هخامنشی ست. نام ابیانه از واژه «ویونا» به معنی بیدستان گرفته شده است. در زبان محلی درخت بید را «وی» می نامند. گویا در گذشته در اینجا انبوهی از درختان بید وجود داشته است.

 

برروی ادامه مطلب کلیک کنید.

  ادامه مطلب ...

توییت های جنجالی ظریف و تام کاتن

 کنایه‌های ۹ اردیبهشت جواد ظریف به تام کاتن، سناتور جمهوری‌خواه ایالت آرکانزاس، باعث شد تا این سناتور جوان با خطاب قرار دادن مستقیم ظریف در توییتر، او را به مناظره دعوت کند.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه هفته گذشته در نشستی در دانشگاه نیویورک، گفت قطع‌نامه‌ای که بعد از توافق احتمالی هسته‌ای در شورای امنیت سازمان ملل تصویب خواهد شد، تمام قطعنامه‌ها و تحریم‌های قبلی امریکا و اتحادیه اروپا را خاتمه خواهد داد و دولت ایالات متحده باید این قطعنامه را امضا کند؛ چه سناتور کاتن خوشش بیاید یا نیاید.
او همچنین با رد این موضوع که رییس جمهوری آینده‌ی امریکا می‌تواند توافق اجرایی دولت اوباما را لغو کند، افزود: «رییس جمهوری امریکا به وسیله‌ی قوانین بین‌المللی محدود می‌شود و این قوانین ایالات متحده را ملزم می‌کند تا هر توافقی را که دولت این کشور، وارد آن شده، به اجرا درآورد.»
ظریف خطاب به “دیوید ایگناسیو”، گرداننده‌ی این نشست گفت: «شما این را می‌دانید، شاید سناتور «کاتن» نمی‌داند.»
این اشاره‌ به نام «تام کاتن» از سوی ظریف به دلیل نقش این سناتور ۳۷ ساله در نگارش نامه‌ای با امضای وی و ۴۶ سناتور دیگر خطاب به رهبران جمهوری اسلامی بود که در آن تاکید شده بود بر اساس قانون اساسی امریکا، رییس جمهوری آینده‌ی این کشور، تعهدی به اجرای توافق هسته‌ای که باراک اوباما با دولت ایران امضا کند، نخواهد داشت.
اما ساعاتی پس از این اظهارات، سناتور کاتن که از مخالفان سرسخت توافق جاری هسته‌ای میان دولت اوباما و جمهوری اسلامی است، در توییتر خود، ظریف را این‌گونه خطاب قرار داد: «شنیدم که امروز من را به چالش کشیدی. اگر این‌قدر اعتماد به نفس داری، بیا بر سر قانون اساسی امریکا مناظره کنیم. محل ملاقات در واشنگتن دی.سی؛ زمانش را تو انتخاب کن تا بر سر سابقه‌ی حکومت ایران در استبداد، پیمان‌شکنی، و ترور، با هم مناظره کنیم.»
سناتور «تام کاتن» که در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ به عنوان سروان نیروی زمینی امریکا در عراق و افغانستان خدمت کرده، سپس کنایه‌ای به گذشته‌ی ظریف زده و ادامه داده: «البته رد این پیشنهاد، بعد از آن‌چه که در دهه‌ی بیست زندگی‌ات انجام دادی، برایم قابل درک است. وقتی در جریان جنگ ایران و عراق، در امریکا پنهان شدی تا روستاییان و کودکان برای کشته شدن به صف شوند.»
او در پایان نوشته: «مخفی شدن در امریکا وقتی کشورت در نبردی حیاتی به سر می‌برد، نشان‌دهنده‌ی شجاعت نیست بلکه نشان‌دهنده‌ی شخصیتی بزدل است که همین امروز هم آن را در صفحه‌ی نمایش می‌بینیم.»
اولین کسی که به این توییت «کاتن » واکنش نشان داد عباس عراقچی بود. معاون وزارت امور خارجه اما از شیوه کنایه آمیز برای پاسخگویی استفاده کرد. شیوه ای که «آلن ایر» سخنگوی فارسی زبان مزارت خارجه آمریکا شاید بهتر از هر کس دیگر بتواند معنای آنرا برای کاتن جوان توضیح دهد. 
عراقچی هم از حساب توییتر خود استفاده کرد و نوشت:«ادب مرد، به ز دولت اوست»
اینبار نوبت به ظریف رسید تا پاسخ وی را بدهد. فضای مجازی در داخل و خارج از ایران تحت تاثیر توییت کاتن بود که دهم اردیبهشت ظریف در فیس بوک خود گزارشی از سفرش داد و در پایان نوشت«همچنین یک جلسه ۲ ساعته پرسش و پاسخ در دانشگاه نیویورک داشتم که به صورت سراسری پخش مستقیم شد و سوالات نیز هم در محل توسط حاضرین و هم از روش های الکترونیک مطرح می شد. بحث چالشی ولی بسیار خوبی بود. البته از یکی دو اشاره مودبانه و کاری که به سناتور «کاتن» -نویسنده نامه معروف ۴۷ سناتور - کردم حاضرین هم خیلی پسندیدند، وی خیلی عصبانی شده و در حساب توییترش شروع کرده به ناسزا گویی که آن هم جالب است . حالا شاید یک پاسخ بر اساس ادب ایرانی به او که تازه دارای فرزند پسری شده بدهم.»
در ادامه ظریف وزیر خارجه کشورمان در همان روز در حساب توییتر خود با مخاطب قرار دادن «تام کاتن» اینگونه می نویسد:«ما نیاز به یک دیپلماسی جدی داریم ، نه اخ تف کردن های داش مشتی گونه! برای نوزاد تازه متولد شده تان تبریک می گویم . امیدوارم تو و خانواده ات در صلح و آرامش از وجود او (نوزادت) لذت ببرید.»
این توییت تا آخرین ساعات روز شنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۴بیش از ۱۸۵۹ بار بازنشر شده و ۳۴۷۳ نفر آنرا به اصلاح توییتری ها «فیو» کرده اند. (پسندیدند)

«حسین قندی» تیتر شد

پنج شنبه سوم اردیبهشت ماه دکتر حسین قندی مرد تیترهای ایران حدود ساعت ۴ بعدازظهر فوت کرد. این استاد ارتباطات و روزنامه نگاری که به آلزایمر مبتلا شده بود از مدتی پیش بر اثر سکته مغزی به کما رفت . 


این استاد ارتباطات و روزنامه نگاری که به آلزایمر مبتلا شده بود، از مدتی پیش بر اثر سکته مغزی به کما رفته بود.


 حسین قندی روزنامهنگار، استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مدرس روزنامهنگاری، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل، متولد اسفند ۱۳۳۰ در سبزوار و بزرگ شده تهران است. ویژهترین مهارت استاد حسین قندی را در انتخاب تیترهای مناسب برای مطالب مطبوعاتی میدانند. او از جمله روزنامهنگارانی است که بسیار بر اخلاق روزنامهنگاری تاکید میکرد.


او از اوایل دهه۵۰ تا اوایل دهه ۹۰ نزدیک به ۴۰ سال فعالیت و تدریس روزنامهنگاری را در کارنامه خود دارد.


استاد قندی علاوه بر سالها تدریس علوم ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبایی و آموزش صدها خبرنگار و روزنامهنگار شاغل در روابط عمومیها و رسانههای کشور، در حوزه خبر روزنامه هایی همچون کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و جام جم مسئولیت فعالیت می کرد و به خاطر تسلط و نوآوریهای ویژه در این زمینه به «سلطان تیتر» شهرت پیدا کرد.


مرحوم قندی به همراه فریدون صدیقی در دورههای مختلف کارگاههای مختلفی در کشور ازجمله در اهواز، برای آموزش روزنامه نگاری راه اندازی میکردند. او در گفتگویی با روزنامه شرق در رابطه با تحریریه های استانها بیان کرده بود که به واسطه او و دو نفر از دوستانش در خوزستان یک تحریریه تربیت شد و روزنامه همسایهها را حرفهای ترین نشریه در سطح شهرستانها معرفی کرد.


از استاد حسین قندی تألیفات متعددی چاپ و منتشر شده که کتب تخصصی «روزنامه نگاری نوین»، «مقاله نویسی در مطبوعات» «روزنامه نگاری تخصصی» و «تخیل در روزنامهنگاری» از مهم ترین آنهاست. کتاب روزنامه نگاری نوین، مقاله نویسی در مطبوعات میتوان اشاره کرد، کتاب روزنامه نگاری تخصصی هم حاصل چندین سال تدریس و تجربه حرفه ای او است که گام موثری در درک پایهای و مقدماتی از مطبوعات تخصصی، نحوه انتشار و فعالیت ثمربخش برای دانش پژوهان ارتباطات و به ویژه روزنامه نگاران است.