نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

تجاوز ، تعرض یا بی حرمتی؛ مساله این بود

 

همه چیز با یک خبر شروع شد. تجاوز به ۲نوجوان ایرانی در فرودگاه جده عربستان. خبری که در کمتر از چند ساعت هفتاد میلیون ایرانی را متوجه خود کرد. گروههای پیام رسان بهترین محل برای انتشار و دامن زدن به این قبیل اخبار هستند.صاحبان موبایل های هوشمند در حالی که سر را به نشانه تاسف تکان می دادند، خبر تجاوز و متن های کنایه آمیز و یا شوخی های نژادپرستانه را کپی و ارسال می کردند. 

منبع اولیه خبر ریس مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر بود. علی مرعشی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان از تجاوز به ۲ نوجوان در فرودگاه جده عربستان خبر داده بود که با خانواده به حج عمره مشرف شده بودند. موضوع آنقدر داغ بود که خوراک بازنشر مکرر باشد. چیزی نگذشت که خبر توسط منبع آن تکذیب شد. تکذیب زود هنگام بر ابهام آن افزود و موضوع را حساس تر کرد. اما جریان خبری بر بال رسانه های غیررسمی که این روزها در اختیار شهروندان هستند موبایل به موبایل پیش می رفت. هر کس از ظن خود مواردی را در تحلیل رویداد به آن اضافه می کرد. گلوله خبری فرودگاه جده حالا به شماره یک محافل فارسی زبانان بدل شده بود. بی خبری بر شایعه دامن میزد .

 وزارت خارجه این بار زبان به سخن گشود:قشقاوی حادثه را «شبه تجاوز» می خواند و می گوید: «روز هشتم فروردین مامورین در هنگام بازدید از یک کاروان ایرانی ۲ نوجوان چهارده و پانزده ساله را به بهانه مشکوک بودن از بقیه جدا می کنند.در ادامه سایر اعضا کاروان متوجه حرکت غیر معمول ماموران سعودی شده و با حضور کنسول ایران در فرودگاه و بررسی مقام های ذیربط مامورین متخلف توسط طرف سعودی بازداشت می شود»....بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

دیپلماسی در دولت یازدهم و بهره گیری از شبکه های اجتماعی

 رسانه های تعاملی بر بال تکنولوژی و بر بستر اینترنت  متولد شدند. شکلی تازه از رسانه که بازخورد گیرنده پیام همزمان با دریافت پیام در آنها رخ داد. بازخورد در شکل جدید رسانه ای اهمیت خود را پیدا کرده بود . هر روز بر تعداد نرم افزارهای ارتباطی تحت نام شبکه های اجتماعی افزوده شد. «دهکده جهانی» که مک لوهان نوید آنرا داده بود محقق گردید . مردم به یکدیگر نزدیک شدند . تعداد اعضای برخی از شبکه های اجتماعی به جمعیت بزرگترین کشورهای جهان تنه میزند .

 تعداد ارسال متن ، تصویر و ویدیو به چند میلیون در روز رسیده است .بازیگران عرصه سیاست برای تسلط بر افکار جهانی و تاثیر گذاری بر ذهان بین المللی به فکر استفاده به نفع خود از شرایط پیش آمده افتادند.

شبکه هایی که ملیت و جغرافیا نمی شناختند . کم هزینه بودند و سرعن انتشار پیام را به کسری از ثانیه رسانده اند. در این مقاله قصد داریم میزان استفاده سیاستمردان دولت یازدهم از شرایط پیش آمده را بررسی کنیم . آیا دستگاه دیپلماسی کشور ایران در سالهای ۹۱ تا ۹۳ نسبت به فضای شبکه های اجتماعی بی اعتنا بوده است یا خیر؟

آنچه در مقاله پیش رو از نظرتان می گذرد حاصل بررسی شرایط رسانه های جدیدتر از جدید در ایران است . همچنین میزان بکار گیری این رسانه ها توسط دستگاه وزارت امور خارجه مورد پژوهش قرار گرفته است .

در طول مدت پژوهش پیرامون موضوع مقاله رفتار رسانه ای دیپلمات های ایرانی مورد توجه قرار گرفته است .این مقاله قصد دارد به این سوال پاسخ دهد که میزان استفاده دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم از رسانه های جدیدتر از جدید به چه میزان است. همچنین بدانیم که با حضور در فضای مجازی به دنبال چه چیز هستند . وزیر امور خارجه فعلی در چه شبکه های اجتماعی عضو است ؟ حضور در شبکه های اجتماعی چه منافعی را برای دولت دنبال می کند؟ مشارکت در اطلاع رسانی بر بال رسانه های تعاملی تا چه میزان توانسته چهره ایران در سطح بین الملل را تغییر دهد؟گرچه پیش از این کسان دیگری از دولتمردان بودند که روزنامه نگاری شهروندی را در فضای مجازی تجربه کرده بودند اما شاید تاکنون کسی در قامت وزارت آن هم در وزارت امورخارجه یا وزارت نفت و یا حتی معاون اول رئیس جمهوری نداشتیم که شخصا به تولید محتوا در شبکه اجتماعی بپردازند



برای دریافت فایل کامل مقاله کلیک کنید

  

پایان حذف رسانه ها

دهکده جهانی که « مک لوهان» نوید آنرا داده بود سالهاست که محقق شده و جوامع کوچک و بزرگ دنیا را در برگرفته است . ‍پس از پشت سر گذاشتن کهکشان ارتباطی شفاهی و گوتنبرگ بشر در حال تجربه کردن عصر ارتباطات الکترونیک و یا همان کهکشان «مارکنی» است.

با توجه به نظریه پیشگامان مطالعات ارتباطی جهان پس از گذر از نظام های ارتباطی گفتاری، نوشتاری ، چاپی، جمعی به مرحله ارتباط الکترونیک پا نهاده است . اختراع روزانه دستگاههای الکترونیکی ارتباطی بار دیگر باعث بازگشت اعتبار حس شنوایی ، به کار انداختن تمامی حواس ، نزدیک شدن همه جوامع و ملت ها به یکدیگر و توسعه آموزش الکترونیک شده است .

بر خلاف عصر ارتباطات کتبی و چاپی که توازن حواس را بهم ریخته و بینایی بر سایر حواس برتری پیدا کرده بود امروزه با گسترش روزانه ارتباطات بر بستر اینترنت حس های فراموش شده به جایگاه خود برگشته و تمامی حواس به کار افتاده اند . مخاطب دنیای مجازی اطلاعات را در شکل های چند رسانه ای دریافت می کند. کاربران رسانه ها دارای حق انتخاب باور نکردنی شده و مختار به گزینش کانال ارتباطی خود با منبع پیام هستند .

کانال هایی که به شکل های مختلف دریچه ای بر روی بمباران اطلاعاتی می باشند . نرم افزارهای پیام رسان محلی برای گردش اطلاعات شده و مخاطبین با گزینش گری در حال دریافت آن هستند . در کوتاهترین زمان که هنوز لوله تفنگ تروریست مهاجم به مجله ای در پاریس سرد نشده است مردم کوچه وخیابان ایران خبر را دریافت ، دنبال و باز نشرمی کنند . خبر در تلفن های همراه دست به دست می شود و بر سرعت انتشار هر  لحظه افزوده می شود.گیرندگان پیام در قبال آن واکنش نشان می دهند . در حالی که جستجو برای یافتن هویت ضاربین در کشور فرانسه ادامه دارد . موضوع به صفحه شبکه های اجتماعی فارسی زبان منتقل می شود و مخاطبین بسته به برداشت و میزان آگاهی خود نسبت به موضوع واکنش نشان می دهند . هنرمندان وطنی نسبت به رویداد تولید اثر کرده و روزنامه نگاران بعنوان پیش قراولان آگاهی بخشی تولید محتوا می کنند . اگر تنها ساعاتی بعد از وقوع رویداد به زبان فارسی در گوگل نام « چارلی ابدو» را جستجو کنید بیشت از ۱۰۰ صفحه مطلب را نشان می دهد. واکنش ایرانیان سراسر جهان به رویداد به حدی قابل توجه بوده است که نشریه یاد شده جمله «من چارلی هستم» را که به زبان انگلیسی و فرانسه بر صفحه خود گذاشته بود ، به زبان فارسی هم بر روی خروجی خود قرار می دهد.

اتفاق هفته نامه «چارلی ابدو» نمونه ای از هزارویکشب رویداد های دست به دست شده در دهکده جهانی امروز است که به آن اشاره شد .

توضیحات سطور قبل شاید هیچ حرف تازه ای برای خواننده نداشته باشد و امری مبرهن و واضح قلمداد شود . اما آنچه باعث طرح موضوع در این نوشتار شده است . اصرار متولیان فیلترینگ کشور بر حذف کانال های ارتباطی ست .

سال ۹۲ شاهد فیلتر شدن wechat در ایران بودیم . این حرکت ضد رسانه ای تا چه میزان کاربران اینترنت را برای دسترسی به اطلاعات به مشکل انداخت؟ آیا گزینه های دیگر به راحتی نتوانستند هر کدام بسته به خدماتی که ارایه می کنند میزبان کاربران جدید باشند؟

آیا آنچه از این تصمیم عاید مسببین شد غیر از « خبر فیلترینگ و ایجاد محدودیت بیشتر در ایران » در رسانه های بین المللی را در پی داشت؟

یقینا این نوشته هم نمی تواند در تغییر نگاه دولتی و محافظه کارانه دولتمردان به حوزه رسانه تغییر ایجاد کند اما از باب نگاه ارتباطاتی بایست این موضوع را برجسته ساخت که رسانه می تواند بعنوان قدرت و عامل وحدت ساز به کار گرفته شود . موضوع رقابت برای کنترل و حذف دسترسی به رسانه ها و تکنولوژی دیگر معنای خود را از دست داده است . در دنیای ارتباطی جدید چه بسا بهتر که نقاط ضعف از رسانه های داخلی با پوزش و راهکار مطرح شود تا اینکه با ملغمه ای از برجسته سازی و سوءنیت با ترکیبی از شایعه و خبر از رسانه های خارجی فریاد شود. در مدل کثرت گرای کنونی مخاطب دیگر منفعل ، وابسته و تاثیر پذیر نیست . تکنولوژی به مخاطب حق انتخاب داده و رسانه های تعاملی از او شهروند خبرنگار ساخته اند . 

( منتشر شده در هفته نامه ذوالفقار)

پنجم دیماه «بم» الک شد

خانه کوچک اجاره ای نزدیک چهارراه کاظمی داشیم. در بافت قدیمی شهر کرمان واقع شده بود. تا دفتر نشریه کمتر از پانصد متر فاصله داشت. هفته نامه «بیداری» قدیمی ترین نشریه در حال انتشار ایران محسوب می شد. دیماه بود و هوای کویر به قسمت استخوان سوزش رسیده بود. یازده سال پیش دیماه ۱۳۸۲. موبایل همه گیر نشده بود . تماس ها به قدری نبود که به فکر سایلنت کردن موبایل باشم. حوالی ۷ صبح بود که گوشی زنگ خورد. صدای گریه از پشت خط تلفن میامد. بم ... بم زلزله اومده ... همه مردن....

دلم ریخت . همه خانواده مادری من در بم زندگی می کردند. آبجی ام دانشگاه بم درس می خواند. چهار دایی و مادربزرگ و پدربزرگ و خاله و ..... متوجه لباس پوشیدنم نشدم . خودم را به اوزژانس باهنر رساندم . کف خیابان فرش شده بود از مردم که آه و ناله می کردند. راههای تماس با بم قطع شده بود. ساعت حوالی ۱۲ ظهر بود و از بی خبری جان به لب شده بودم . ماشین ها یکی پس از دیگری از بم میرسیدند. سواری و وانت فرق نداشت تا جعبه و باربند مملو از تن آدم هایی بود که یا زخمی شده بودند و یا در مسیر جان داده بودند.

همه لباس ها خاکی و پاره پاره بود. به نیمه های ظهر رسیدیم که روبروی بیمارستان پر شد از مجروحان زلزله بم . آدم ها لای پتوها پیچیده شده بودند. بی اختیار همه شان را وارسی می کردم. کم کم اسباب حرکت به سمت بم فراهم شد . حوالی ساعت ۱۷ بود که به نزدیکی بم رسیدم. شهر در غبار خوابیده بود . از دیوارهای بلندش خبری نبود. انگار خاکش را الک کرده اند. حوالی خانه مادربزرگ و اقوام را با ترکیبی از پرسش و حدس و گمان یافتم . چشمانم از شدت جستجو و وحشت بیرون زده بود. مادربزرگم را دیدم که گریه می کرد. بیشتر دلم ریخت . سراغ خواهرم را گرفتم . نای حرف زدن نداشت . با دست اشاره کرد به سمت خانه آوار شده پشت سرش. از نخل میان حیاط خانه می شد حدس زد که خانه  خودش را می گوید. 

خواهرم را دیدم . اشک اش دیگر نمی ریخت . انگشتان دستانش از شدت کندن خاک آوار برای نجات همسایه ها خون شده بود. اشاره به حفره ای می کرد که «مهدیه» (دختر عمو) در آن گیر کرده بوده و آنقدر ناله کرده تا در زیر صدایش قطع شده .

 اسم دوستانش را بی اختیار و با صدایی شکسته صدا می زد. پسر عمو ها دختر عموها همسایه ها دانشجو ها ......


داغ داریم نه داغی که بر آن اخم کنیم

مرگمان باد اگر شکوه ای از زخم کنیم

ننویسید که بم تلی از آوار شده

بم به خال لب یک دوست گرفتار شده

او با ما یا با کوبا!


« تحریم های پنجاه ساله آمریکا علیه کوبا برداشته شد»« کشورهای آمریکا و کوبا ارتباطات دیپلماتیک خود را از سر گرفتند» « اوباما: سفارت آمریکا در کوبا را بازگشایی می شود» این چند جمله بخشی از اخباری بود که خبر آب شدن یخ میان آمریکا و کوبا داشت. گفتگوهای کوبا و آمریکا در یکسال گذشته در پشت پرده و بدور از گوش رسانه ها انجام شده است . و این خبرها محصول باغ همان گفتگوهاست . 

اما آنچه بین ایران و آمریکا می گذرد به پرونده ای گره خورده است که حتی رسانه های محلی کشور های مختلف حتما ستون هایی را به تحلیل و انعکاس آن اختصاص داده اند.  رابطه ای که از تسخیر پر حرف و حدیث سفارت آمریکا در ایران قطع شد و اکنون پس از بیش از سه دهه دو کشور در نزدیکترین شرایط برای ذوب یخ های ارتباطی قرار دارند. ارتباطی که از یک انتخاب شروع شد. مردم ایران به حسن روحانی رای دادند . ریس جمهور ایران به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل متحد سفر کرد. و در راه بازگشت تلفنی با اوباما صحبت کرد. در ادامه ظریف به « کری» وزیر خارجه آمریکا چای نوشید و خندید. برق اشتیاق یک ارتباط در چشمان دوطرف دیده می شود. اما هیچ کدام جرات ابراز خرسندی ندارند. سیاست بازی به شیوه رونالدینهویی! بازیکنان عرصه دیپلماسی ایرانی و آمریکایی به جایی نگاه می کنند و به سمتی دیگر پاس می دهند. 

عمان تلاش کرد که عاقد این کار خیر شود. اما لقمه از دهان کشوری در حد و اندازه عمان بزرگتر بود. « عدو شد سبب خیر اگر خدا خواهد» داعش دشمن مشترک ایران و آمریکا بود. بازی در زمین سوریه و عراق.منافع مشترک هر دو کشور ایجاب می کند «داعش» نابود شود . جنگنده های ایرانی بر فراز عراق به پرواز می آیند و مواضع داعش را بمباران می کنند. صدا از آمریکا در نمی آید. نیرپهای آمریکایی نیروهای تکفیری داعش را زیر گلوله می گیرد .ایران که همه حرکت های آمریکا را محکوم می کرد خبر از علاکت تکفیری ها در رسانه ملی پخش می کند .

قند در دل طرفین آب می شود . ما فاصله آنقدر هست که عاشق های سالهای دور جرات هم آغوشی را ندارند. اگر داشته باشند هم هستند کشورهایی که شام عروسی را عزا کنند . به قیمت نفت ۵۰ دلاری. این کارتون روزنامه گاردین یادگاری خوبی از این روزهای تاریخ ایران است.